×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

به خداوندگار جان وخرد

به وبلاگ ایرانیان جم خوش آمدید

زندگی کردن مثل دوچرخه سواری است

زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است. آدم نمى افتد، مگر اين که دست از رکاب زدن بردارد.اوايل، خداوند را فقط يک ناظر مى ديدم، چيزى شبيه قاضى دادگاه که همه عيب و ايرادهايم را ثبت مي‌کند تا بعداً تک تک آنها را به‌رخم بکشد. به اين ترتيب، خداوند مى خواست به من بفهماند که من لايق بهشت رفتن هستم يا سزاوار جهنم. او هميشه حضور داشت، ولى نه مثل يک خدا که مثل مأموران دولتى.
 
ولى بعدها، اين قدرت متعال را بهتر شناختم و آن هم موقعى بود که حس کردم زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است، آن هم دوچرخه سوارى در يک جاده ناهموار!اما خوبيش به اين بود که خدا با من همراه بود و پشت سر من رکاب مى‌زد.آن روزها که من رکاب مى‌زدم و او کمکم مى‌کرد، تقريباً راه را مى‌دانستم، اما رکاب زدن دائمى، در جاده‌اى قابل پيش بينى کسلم مى‌کرد، چون هميشه کوتاه‌ترين فاصله‌ها را پيدا مى‌کردم
دوشنبه 9 خرداد 1390 - 3:17:14 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم